سلامت نیوز: این صدای شادی مردم «حمیدیه» است که از خوزستان به گوش میرسد. صدای حماسه مردمان خستگی ناپذیر جنوب از میانه گل و لای سرسخت این روزهای خوزستان! صدا رساست، اما خبری از تومبا، تمپو و نی انبان (سازهای کوبهای) نیست! ریتم صدایشان «بادی» که نه «آبی» است! سازشان، کف دستهای اهالی خونگرمی است که از خروش بیمهابای کرخه و کارون و دز جلوتر رفته است.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران ،حالا کرخه نشسته به تماشا، چشم در چشم مبارزانی دوخته که تصویر شادیشان، حتی رنگ از رخسار آفتاب هم پرانده است. اینجا «حمیدیه اهواز» است. همان حمیدیه معروف «عبد عبیات»، «چاسب طرفی»، «حمید بیت سعید» (شهدای جنگ تحمیلی) که برای اولین بار، مقاومت عشایر عرب زبان را به خاطرات جنگ اضافه کرد!
چند روز پیش انتشار کلیپی از شادی مردم حمیدیه، یک تصویر متفاوت از فضای غم آلود جنوب غربی کشور ارائه داد. اهالی حمیدیه پس از تلاشهای بسیار سرانجام موفق شدند تا با ترمیم سیل بند «حمیدیه سفلی» که شکسته بود، جلوی ورود سیلاب به شهرشان را بگیرند.
این اتفاق البته پیش از این در چند شهر دیگر هم افتاده بود، اما شادی یکدست مردم که با کف زدنهای بلند و تکان دادن دستمالهای سفید به نشانه پیروزی همراه بود، نه تنها در شبکههای مجازی و اجتماعی که در رسانههای خارجی هم بازتابهای زیادی داشت. بیشترین واکنشها به روحیه مقاوم مردمانی بر میگشت که در اوج سختی و تلخی، از یک اتفاق فاجعه آمیزهم شادی میسازند و حاضر نیستند در برابر قهر طبیعت سرخم کنند. اهالی حمیدیه حالا به نماد مقاومت یک شهر تبدیل شدهاند.
سلبریتیهای دنیای واقعی
هشتم فروردین ماه امسال بود که در همهمه خبرهای ناگوار سیل، انتشار یک خبر کوتاه، شروع کمک رسانیهای مردمی شد. در شرایطی که خیلیها در فضای مجازی به دنبال چهرههای شاخص و سلبریتیها میگشتند که چه زمانی، کلیپهای داغشان، سر از شبکههای اجتماعی در میآورد، یک عکس از یک کودک، همه معادلات مجازی را بهم ریخت.
در آن عکس یک کودک کار بخشی از درآمد روزانه واکس زدنهایش را به مردم سیل زده اهدا کرد. اما تصویر او درحالیکه دستش را به سمت یکی از صندوق کمکهای مردمی هلال احمر بلند کرده بود، آنقدر بازتاب پیدا کرد که در نهایت طرفدارانش او را به عنوان یک سلبریتی دنیای واقعی معرفی کردند. کودکی که خیلی زود، جلوتر از همه هنرپیشهها و چهرهها قرار گرفت و سخاوتش زبانزد خاص و عام شد. در آن سوی این تصویر، البته باید به پیرمرد لواشک فروش سبزواری هم اشاره کرد.
پیرمردی که با پای پیاده و با لهجه شیرین سبزواریاش، کشان کشان خودش را به صندوق هلال احمر میرساند تا همانطور که لواشکهای باقیمانده را روی دست مرتب میکند، درآمد یک روز کاریاش را تقدیم سیلزدهها کند. پیرمرد میخندد، اما خندهاش از شادی نیست، دلش پیش سیلزدههاست. آهی میکشد و حرفش را که رو به دوربین زد، مسیرش را به سمت خانه کج میکند. میگوید:«تنها داراییام همین بود، شرمندهام.»!
میزبانان میهمانواز
در پس سیلهای خروشان لرستان و خوزستان، حالا تب و تاب سیل شیراز فروکش کرده است. سیلی که البته از زبان خیلیها، شگفت انگیزترین سیل تاریخ ایران توصیف میشود، اما تلفاتی که بر جای گذاشت از همه سیلهای سهمگین این بهار، بیشتر بود. شیراز اگرچه عید امسال با سیل عجیب و غریبش، بر سر زبانها افتاد، ولی با اتفاقاتی که بعد از سیل پشت سر گذاشت، یک شهر مهربان در خاطر مردم باقی ماند.
شیرازیها البته صفت میهمان نوازیشان از گذشتهها هم زبانزد بود، اما آنها با باز گذاشتن در خانههایشان، رایگان کردن هتلهایشان و تعمیر خودروهای گرفتار در سیل و موبایلهای آب کشیده، چهره جدیدی از میهمان نوازیشان را به تصویر کشیدند.
یکی از هتلهای معروف و لوکس شیراز که در نزدیکی دروازه قرآن یعنی محل حادثه قرار داشت، منتخبترین اقامتگاهی نام گرفت که سخاوتمندانه، پذیرای سیلزدگان شد. هنوز چند ساعتی از انتشار اخبار تلخ خروش سیل از دروازه قرآن نگذشته بود که حمید جاویدان، مدیر هتل بزرگ شیراز اعلام کرد سیلزدگان میتوانند به این هتل آمده و از امکانات آن استفاده کنند.
جاویدان با بیان اینکه در همان ساعات اولیه به کمک سیلزدگان رفتیم و با اهدای دمپایی و حوله و کفش و ناهار سعی کردیم در آن وضعیت آشفته و سخت، حداقل کمی درکشان کنیم، به «ایران» میگوید: «اغلب مردم در آن شرایط ترسیده بودند، وضعیت غیر قابل توصیف است، خودروها بسرعت درحال بهم خوردن بودند و روی یکدیگر تلنبار میشدند.
ما در تلاش بودیم که فضا را آرام کنیم. این وظیفه انسانی ما بود و فرقی نمیکرد، اگر این اتفاق در هرکجای دیگر هم میافتاد، ما به کمک مردم میرفتیم.» او درباره بازتاب این اتفاق هم اینطور توضیح میدهد: «ما همان وقت سیلزدگان را به داخل هتل بردیم، آنجا مسافران زیادی بودند که با دیدن این صحنه خودشان هم دست بهکار شدند و به مردم کمک کردند و از همان جا، تصاویر این ماجرا به میان مردم آمد.
البته ما بعد از این اتفاق، به محله سعدی شیراز هم که به خاطر سیل آسیب زیادی دیده بود، رفتیم و در آنجاهم بین مردم، اقلام غذایی توزیع کردیم و حتی نیروهای ما گل و لای را از پای مردم پاک میکردند. بعد از رسانهای شدن ماجرا، هم مسئولان دولتی و هم مردم و حتی از کشورهای خارجی هم با تماس میگرفتند و تشکر میکردند، درحالیکه این وظیفه ما بود.»
جشن عروسی در سیل
عروس و داماد هر دو سیلزدهاند. آنها درحالی پای سفره عقد نشستهاند که روستایشان همچنان در حال جدال برای «ماندن» است. همه اسباب و اثاثیهشان را سیل با خود برده است. اهالی و آنهایی که از مراسم مطلع شدهاند، خودشان را به سرعت به سالن ورزشی محمد آباد آققلا رساندهاند تا در این شادی سهیم شوند.
هیچ کدامشان دست خالی نیستند، یکی کیک آورده و دیگری چای و شیرینی! عروس جوان روستا میگوید «ما جشن گرفتیم تا به همه اعلام کنیم که خواهیم ماند. ما غم را کنار خواهیم زد و زندگی را از نو میسازیم.
«همه وسایل این زوج سیلزده با کمک اهالی و امدادرسانی تأمین شده و آنها بعد از برگزاری مراسم عروسی به خانه مشترکشان میروند. مادر عروس پیشاپیش میهمانها ایستاده و از آنها بابت حضورشان تشکر میکند.:«حتماً روزی این دلهرهها و نگرانیها تمام میشود و روزهای خوب میآیند. با سختی کنار میآییم تا دروازههای خوشبختی برای بچههایمان باز شود.»
داماد هم میگوید: خانهمان زیر سیل است، اما معتقدیم در کار خیر حاجت هیچ استخارهای نیست. ما میخواستیم شادی را برای مردم به ارمغان بیاوریم.» گلستانیها البته با برگزاری جشن ازدواج برای 40 زوج سیل زده در محل اسکان اضطراری، تصاویر امید بخش دیگری هم به ثبت رساندند.
نظر شما